لاکپشت ها

ساخت وبلاگ
به سمت اهواز راه افتادیم،نا گفته نمونه که تو راه معبد چغازنبیل رو دیدیم،بنای بین المللی زیبای عظیم که از میلیون ها خشت و هزاران آجر تشکیل شده بود و در هر ده رَج،با زبان ایلامی بر روی آن نوشته شده بود؛همچنین در یکی از این نوشته ها که ترجمه شده بود،گفته شده که ما اینجا را با طلا،یاقوت سیاه و.... پوشانده ایم هرکس دزدی کند خودش و خاندانش مورد لعنت خداوند قرار گیرد،جالب تر از اینها اینه که زمینی که در آنجا قرار دارد،نه خاکه،نه آسفالته لاکپشت ها...ادامه مطلب
ما را در سایت لاکپشت ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lakeirane بازدید : 134 تاريخ : يکشنبه 19 تير 1401 ساعت: 17:27

برو آب می آر ز آب                                                                             ز گنج زندگانیست این آب

الان کجاست آن تراکم آب.                                                     الان آمده است مقدار زیادی 

پوریا متولی

لاکپشت ها...
ما را در سایت لاکپشت ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lakeirane بازدید : 200 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 3:17

سلام امروز ۹۳/۱۲/۸من و عمو هایم به بیرون رفتیم تا گشتی بزنیم و تنها چیزی که دیدیم این بود که صف های طویل جلوی چند تا از خانه ها بود البته از این صحبت ها دور شویم که مردم به خواطر غذا میرن تو صف ،خوب از شب ساعت ۱۰شروع شد که ما رفتیم بیرون واز راه مخصوص رفتیم و چند هیت دیدیم راستی چند تا از دوست هایم را دیدم حدود ۹نفر بودند ورفتیم شربت خوردیم وراستی مر دم پر بودند و آش وشیر وشیرکاکائو وچای میدادن ماهم خوردیم بعد تو راه چند تا شیخ دیدیم وبعد راه افتادیم خونه وهمین با این که کم است ببخشید .

لاکپشت ها...
ما را در سایت لاکپشت ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lakeirane بازدید : 195 تاريخ : پنجشنبه 23 آذر 1396 ساعت: 16:13

من و پارسا وشفق وعمو داور و مامان شفق روز جمعه 93/7/18به موزه سعد آباد از در زعفرانیه رفتیم .راستى از راه بگم مثل همیشه راه راه راه ترافیک وآخر زنگ زدیم واز یک کس دیگر فهمیدیم اى چى بگم به به کسى که راه رو گفت. بعد رفتیم تو بعد غرفه ى محیط زیست و بعد غرفه هاى دیگر البته به نامرد هاى غرفه ى کاوشگرى که به سرعت رفتند نمی دونم چى بگم وبیشتر تو ىک غرفه بودیم که بىشتر فرفره از نوع زمینى داشت و هر کس مى تونست بازى کنه وما از اونجا ىک بسته تیله گرفتیم البته من 100تیله دارم. بعد داخل یکى از کاخ ها هم شدیم که اسمش کاخ ملت بود که تو مطلب بعدى توضىح مى دهم وبعد برگشتیم وخدا حافظ برچسب‌ها: سفرنامه لاکپشت ها...ادامه مطلب
ما را در سایت لاکپشت ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lakeirane بازدید : 191 تاريخ : پنجشنبه 23 آذر 1396 ساعت: 16:13

روز پنجم هیچ برنامه ای نداشتیم و تو خونه گذشت ولی یه تماس با شفق کاری کرد که ما برای روز بعد برنامه داشته باشیم. روز ششم ما یعنی من،شهریار،پارسا و عموداور تصمیم گرفتیم به مشاهده ی بازی والیبال بریم که بین ایران و روسیه بود البته نه از راه تهیه بلیت،از راه دوست داران طبیعت،که ما بازی رو می دیدیم و در آخر آشغال هارو جمع می کردیم.اوایل خیلی خوب بود ولی وقتی رسیدیم داخل و مردمانی که مثل زامبی به صف ها حمله می کردند رو دیدیم،یه کم تعجب کردم.ردیف ما مشخص بود و کسی جز ما حق ورود نداشت به اون منطقه.قبل ورود ما میوه و چند بطری کوچیک آب و ساندویچ دست ساز برده بودیم که ماموران شریف فقط ساندویچ هارو برامون کنار گذاشتن(البته موقع جمع آوری آشغال ها انواع بتری ها و میوه هارو دیدم).اوایل خیلی سخت بود و صدا به صدا نمی رسید ولی بعدا بهتر شد.موقع بازی مردم شور و شوق زیادی داشتن و همین طور اتحاد فراوان و خوب بود و تا آخر بازی این شور و سوق پایدار بود.بدبخت روسی ها به تعداد خیلی کمی بودند و احساس بدی نسبت به این نسبت بندی پیدا کردم.وقتی ایران برد،زمین خالی شد و از کنار صندلی ها آشغال هارو در آوردیم و من یه لحظه وسوسه شدم و رفتم داخل زمین و با یکی از هنر پیشه ها هم عکس انداختم،راستی یادم رفت بگم که یوزپلنگ مشهور،چیتبال هم بود.یک اتفاق جالبی که افتاد،این بود که آقای شجاعی پارسا هم با ما اومده بود لاکپشت ها...ادامه مطلب
ما را در سایت لاکپشت ها دنبال می کنید

برچسب : افتدقسمت, نویسنده : lakeirane بازدید : 190 تاريخ : پنجشنبه 23 آذر 1396 ساعت: 16:13

روز ششم باز هم سفر به روستا داشتیم به اسم خوی البته محل دقیق ما خوزنکلا بود.تو این سفر نیما هم بود البته در نقش وکیل کار کشته ی من،که برای رفتن من به بیله سوار تلاش می کرد.تو این سفر هم،هم چشمه داشتیم و هم زیر پل نشینی که من کارهایی می کردم که راه رفتنم هموار بشه.این سفر با بحث هی مختلف خودش تموم شد و روز فینال وقتی بابای شهریار اومد و با شهریار رفت،من دیدم که وکیلم به درد عمش می خورده و چه کسی بهتر از خود من.طوفانی راه انداختم که ساختمان را به لرزه بر انداختن و با این طوفان تونستم راهم رو هموار کنم.آخرسر دقیقه ی نود رسیدم و رفتیم که رفتیم.نمی تونم بگم که این سفر عالی بود و نمی تونم بگم که بد بود به خاطر همین میگم که تجربه ی خوبی بود.انشاالله شما هم از این تجارب داشته باشید. این داستان دیگر ادامه ندارد لاکپشت ها...ادامه مطلب
ما را در سایت لاکپشت ها دنبال می کنید

برچسب : افتدقسمت, نویسنده : lakeirane بازدید : 184 تاريخ : پنجشنبه 23 آذر 1396 ساعت: 16:13

به سمت آبادان راه افتادیم و تو راه تالاب شادگان رو دیدیدیم،محلی که الکی دو هزار تومن می گیرند و دستشویی نداره و فقط یک بازار چه داشت که همه چیز در اون گرون تر از تهران بود؛و بعد از این که رسیدیم آبادان چون جا پیدا نکردیم رفتیم خرمشهر،جایی که اون زمان مثل دبی امروزی بوده و به دستور شاه پل مشهور،محبوب و زیبایی ساخته شده و همین طور محل اصلی جنگ ایران عراق بوده و طبق گزارش شاهدین،عراقی ها با بولدیزر میومدن و ساختمون هارو خراب می کردن و وسایل مردم رو می دزدیدن(البته این مسئله ی دزدیدن رو یکی از ژنرال های عراقی تو زندگی نامش نوشته بود).خوب به هرحال روز های خوبی بود،ما حدود سه روز موندیم و ازخرمشهر به هر جایی می رفتیم روز اول به خوردن فلافل هایی که در آبادان مشهوره وبازار و خرید اجناس گذشت  و روز دوم به گردش در کنار رود اروند و در شب هم بازار مشهور امیری.قسمت مهمی که رئیس بخش کار گروه کودک و نوجوان خانم شفق متولی به این بخش توجه کرده بود ،از اینجا شروع میشه که امروز چهارشنبه ۱۳۹۵/۱/۴ ش که گروه هفت نفرمون نه نفر شد و رئیس کار گروه و برادرش هم به جمع ما پیوست،من از قبل به خاطر فعالیت ها تماس هایی که با رئیس داشتم اطلاعاتی درمورد سه شنبه های بدون خودرو پیدا کرده بودم و وقتی پوستر هارو دیدم خوش حال شدم و همون طور که عکسارو دیدین ،پشت ماشین هامون چسبوندیم و از اون به بعد راه افتادیم به س لاکپشت ها...ادامه مطلب
ما را در سایت لاکپشت ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lakeirane بازدید : 217 تاريخ : پنجشنبه 23 آذر 1396 ساعت: 16:13

شهر خوشگل و تمیزی بود و با سرایداری که در مدرسه ی اونجا قرار داشت دوست شدیم واصلا عجله نداشتیم و تو دوروز دزفول رو گشتیم و همین طور در شوش ،دانیال نبی رو دیدیدم ودر رودخانه ی شاور قایق سواری کردیم و از قلعه ی آپادانا دیدن کردیم و از سد و رود کرخه استفاده و لذت بردیم و دیگه داشت غروب می شد که به سمت دزفول رفتیم،جایی که پسر عموی بابام اونجا به شهادت رسیده بود،شهر قشنگی بود و اگه رفتین،حتما از بستنی سنتی هاش استفاده کنید(به رنگ سفیده و مثل پنیر پیتزا کش میاد)،البته باید این رو هم بدونید که دزفول نماد قلم خوش نویسی ایرانه وبه خاطر همینه که به بهترین نوع قلم،قلم دزفولی میگن،خیلی جای زیبایی بود،به راستی که مثلث برمودا بود و آدم نمی خواست ازش خارج شه ،از دزفول گرفته که قلم و بناهای تاریخی داره ،تا شوش که یکی از کاخ های کوروش بزرگ در آن قرار داره و تا اندیمشک که مبدا این مثلثه.فرداش که میشد زیبا ترین عید جهان(نوروز) جشن گرفتیم و به سمت اهواز راه افتادییم. این داستان ادامه دارد... لاکپشت ها...ادامه مطلب
ما را در سایت لاکپشت ها دنبال می کنید

برچسب : اندیمشک, نویسنده : lakeirane بازدید : 197 تاريخ : پنجشنبه 23 آذر 1396 ساعت: 16:13

سلام،من پوریا متولی ام دانش آموز علامه طباطبایی.من همیشه دوست دارم داستان زندگیمو از اینجا شروع کنم که امروز پنجشنبه ۱۳۹۴/۱۲/۲۷ ش که ما طبق تصمیمی که ازگذشته گرفته بودیم راه افتادیم به سمت بروجرد واقع در خرم آباد.البته بهتره بگم که ما یعنی یک گروه هفت نفره  باکارت فرهنگی که از یکی از فامیل ها گرفته بودیم،می خواستیم بریم که حتی امیدی برای پیدا شدن جا نداشتیم و هر لحظه آماده ی برگشتن بودیم؛بهتره به داستان برگردیم،توی راه چهار فصل رو به خاطر اکولوژی راه دیدیم ولی باید بگم که خود بروجرد سبز و زیبا و سرد بود و اگه می خواید برید باید با خودتون جی پی اس ببرید چون هم از آدرس دهی مردم اونجا چیزی نمی فهمین و تازه نقشه به خصوصی نداره و باز هم مجبور میشین ازجی پی اس استفاده کنید،مراقب دست انداز ها باشید چون هم اندازه ی تپس(البته فکر کنم به خاطر مردم مهمان دوستش باشه☺️).در مرکز آموزش پرورش جا پیدا کردیم و یک شب رو اونجا گذروندیم.و فرداش با برنامه ی رسیدن به اهواز راه افتادیم؛عمو ی من برای خبر خوبی که شنیده بود مارو به ناهار تو رستوران دعوت کرد و وقتی که به خرم آباد رسیدیم یه بار گم شدیم و در اثر همین گم شدن افتخار دیدن یکی از جشن های عروسی آنها رو پیدا کردیم،اونها معمولا تو کوچه و خیابون جشن میگیرن و همسایه هاشون هم دعوت میکنن به رقص و صرف غذا،در آخر هتل رستوران شقایق رو پیدا کردیم؛در این لاکپشت ها...ادامه مطلب
ما را در سایت لاکپشت ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lakeirane بازدید : 210 تاريخ : پنجشنبه 23 آذر 1396 ساعت: 16:13

لاکپشت ها میگو، مار{کوچک} جعفری ،پوست خیار ، کاهو و...می خورند واما باید به نوع لاکپشت هم دقت کرد مثال لاکپشت اب زی دراب غذا می خورد.من خودم دوتا لاکپشت مردابی دارم .کاشکه برایتان سودمند باشد.لبخند


برچسب‌ها: لاکپشت, غذای لاکپشت

+ نوشته شده در  پنجشنبه دوازدهم تیر ۱۳۹۳ساعت 15:45&nbsp توسط پوریا متولی(Porya Motevalli)  | 


لاکپشت ها...
ما را در سایت لاکپشت ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lakeirane بازدید : 189 تاريخ : يکشنبه 19 آذر 1396 ساعت: 18:39